ml>
آدم اگر در صحن مطهر کریمه اهلبیت، فاطمه معصومهعلیها السلام باشد و نسیم دلنواز بارگاه ملکوتى بانو را احساس نکند، هم به خودش جفا کرده و هم به آنهایى که مىآیند و دلشان مىخواهد در آن حوالى پر و بالى بزنند. آنچه آب و هواى ملکوتى و بارانى حرم مىطلبد «ذکر» است، ذکرى که با رشته نخ تسبیح به هم متصل مىشود و انسان را به نقطه نورانى عالم متصل مىکند. اگر در این حال و هوا، چشمهایت را ببندى و تنها به صداهاى اطراف گوش کنى آنچه مىشنوى متفاوت استبا آنچه در مکانهاى دیگر شنیده مىشود. صداى زائران، صداى صلوات، صداى نوحهسرایى، صداى بال زدن کبوتر، صداى استغاثه و خلاصه صداى نالههایى سوزان که قلبهاى یخ بسته را آتش مىزند و گاهى این نالهها آنچنان تاثیرگذار و بر افروخته است که آدمى را وادار مىکند که براى همیشه آن را در ذهن خود ماندگار کند. درست مثل آنچه این بار من مىشنیدم، صدایى خسته و انتظار کشیده، نالهاى ملایم و آرام از دهلیزهاى قلب مادرى بلند بود، گریه مىکرد و حرف مىزد و آتش به جانها مىریخت، گاهى حسین حسین مىگفت، گاهى از «بانوى کرامت» کمک مىخواست و گاهى گویا با کسى صحبت مىکرد که سالها انتظارش را مىکشید. پسرم، عزیزم، بچهها اومدن. دوستات آمدن. اما خبرى از تو نبود هر چى تابوتارو گشتم پیدات نکردم. هر چى به اسم شهدا چشم دوختم اسم قشنگ تو رو ندیدم. آخه تا کى مىخواى توى اون بىکسى بمونى. به خدا چشمام سفید شده، اونقدر چشمهایم را به در دوختم و انتظار اومدن تو رو کشیدم که دیگر سو ندارد.
آتش از واژههاى سوزان این مادر زبانه مىکشید و هرم آن هر آنچه در شعاع این لحظات بود، مىسوزاند. بعضىها توان سوختن نداشتند شاید هم سعادت آتش گرفتن در وجودشان نبود. به هر صورت، تنها آنهایى در این شعاع آتشین مىماندند که دلى براى سوختن داشتند و آنها که با روزمرهگى و روزمرگى مانوس بودند از دایره عشق محو مىشدند. باورتان نمىشود. اما حرفهاى این مادر پیر هر لیلىاى را مجنون مىکرد. آنقدر زیبا واژه واژه دردهایش را به ترسیم مىکشید که گویى هنرمندى چیرهدست، واژههایش را با رنگ و لعاب عشق به مردم هدیه مىدهد. او مىگفت: از صداى دردآلود یک مادر تنها و غریب باید سرهاى بىخیالیتان درد بگیرد و آرامشهاى
دروغینتان به هم بخورد. شمایى که حتى تحمل صداى مادر یک شهید را ندارید باید عنوان زنده بودن را از خود بردارید و حتى مردهاى در جمع زندگان هم نباشید. صبورى مادر شهید در مواجهه با این بىمهرى آشکار، مرا به فکر وامىداشت که گلدستهها، سرود نماز را فریاد کردند. مادر شهید کمکم آرام شد به صف جلو رفت چادر رنگىاش را روى سرش گذاشت و آماده نماز شد. دیگر بلند گریه نمىکرد، فریاد نمىزد، حتى حرف هم نمىزد فقط گاهگاهى آرام اشکى از گوشه چشمش سرازیر مىشد. حالا به این فکر مىکنم که چرا ما اسیر لحظات دردناک دنیا شدهایم؟ چرا دیگر به گل سرخ عشق نمىورزیم؟ چرا مثل آن روزها آسمان و زمین و گل و شهید برایمان زیبا نیست؟ چرا بعضىها از صداى آهنگهاى وحشتناک بیگانه آرامش کاذب مىیابند. اما این صداى آرام و دردناک دلشان را نمىسوزاند؟ چرا اینقدر غافلیم؟ و چرا اینقدر از شهدا دور شدهایم؟ کاش این سؤال لابهلاى ذهنمان کمى بیشتر خودنمایى مىکرد که هر کدام از ما هر روز چقدر از وقتمان را به شهدا اختصاص دادهایم؟ چقدر به آنها فکر مىکنیم؟ چقدر وصیتنامههایشان را خواندهایم؟ و چقدر با آنها بودهایم؟ آیا اصلا لذت با شهدابودن تا به حال در ما وجود داشته؟ چقدر نسبتبه آنها احساس مسؤولیت مىکنیم؟ و چه مقدار خود را مدیون خون پاکشان مىدانیم؟ تا به حال چندبار شانههاى صبورى یک مادر یا پدر شهید را زیر دستهایمان فشردهایم تا به آنان آرامش بدهیم؟ در حالى که آنها آرامترین زنان و مردان این سرزمیناند و نیازى به آرامش ما ندارد. آنهایى که هر روز همراه و همدم و همزبان شهدایشان هستند به بیچارگانى چون ما نیاز ندارند این ماییم که محتاج آنانیم و البته در این روزگار نگاههاى پر محبت و دستان گرمشان از جمله منابع پرانرژى معنوى محسوب مىشوند. باید به درد دلهایشان وجودمان را آرامش بخشیم و از نگاههایشان نیرو بگیریم. باید همراه با آنها انتظار بکشیم. باید منتظر باشیم تا فرزندانشان بیایند، فرزندان شهیدى که سالهاست همه ما را در انتظار گذاشتهاند نه خبرى و نه اثرى. نمىدانم تا به حال دلتبراى شهدا تنگ شده؟ نمىدانم تا به حال منتظر بودهاى؟ اصلا تا به حال چقدر انتظار کشیدهاى؟ انتظار، چه مىگویم؟ بهترین واژه این روزها. راستى مىدانى اگر آقا بیاید همه مادران چشم انتظار دیگر انتظارشان به سر خواهد آمد. اگر آقا بیاید عطر شهید فضاى دلهایمان را سرشار مىکند. اگر آقا بیاید شهیدان زندگى دوباره را در قدم بهارى او آغاز مىکنند و در یک کلام، اگر آقا بیاید آن مادر صبور درد دلهاى خودش را براى آقا بازگو مىکند و شاید هم شکایتها و شکوههایش را از ما، از من و تو، از ما که درک نمىکنیم مادر سه شهید بودن یعنى چه؟...
هنوز در حرم بودم. جاى شما خالى. بسیار باصفاست صبحهاى حرم، به خصوص که با کبوتران در حوالى گنبد چرخ بزنى، با نالههاى یک مادر شهید عشق کنى و با حنجرههاى منتظر دعاى ندبه را فریاد کنى، آنهم در باران و خیس شدن در صحن، چشمهاى بارانى که مىسرایند: اگر آقا بیاید...
نوشته شده توسط : محسن صابری
عترت و حضرت مهدى (عج) 1ـ رسول اکرم ص فرموده است: مهدى از فرزندان من است. اسم او،اسم من(محمد) و کنیه اش، کنیه من (ابوالقاسم) است، از نظر اخلاق و خلقت شبیه ترین مردم به من است. براى او غیبت و حیرتى است که در آن مردم بسیارى گمراه مى شوند. آنگاه مثل شهاب ثاقب مى آید و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، همچنان که پر از ظلم و ستم شده بوده. (8) 2 ـ حضرت على ع فرموده است: قائم ما غیبتى طولانى خواهد داشت.شیعیان را چنان مى بینیم که براى پیدا کردن او دشت و دَمن را زیر پا مى گذارند ولى او را پیدا نمى کنند. بدانید آنهاکه در غیبت وى در دین خود ثابت بمانند و در طول مدت غیبتش منکر وى نشوند روز قیامت با من خواهند بود. آنگاه فرمود: چون قائم ما ظهور کند. بیعت هیچ کس بر گردن وى نمى باشد. از این رو ولادتش پوشیده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان مى شود .(9) 3 ـ جابر بن عبدالله مى فرماید: خدمت حضرت زهراع شرفیاب شدم، در حالى که در مقابل حضرت لوحى بود که در آن لوح اسامى اوصیاء نوشته شده بود، من شمردم دوازده نام که آخر آن اسم ها ; قائم بود و سه نام محمد و چهار نام آنها على بود. 4 ـ امام حسن مجتبى ع مى فرماید: مگر نمى دانید که هیچ یک از ماائمه نیست، جز اینکه بیعت با سلطان جائر و گردنکش زمانش را به گردن دارد (یعنى حقّشان که امامت و خلافت باشد ظالمانه و غاصبانه پایمال مى شود)، جز آن قائمى که عیسى بن مریم ع پشت سرش به نماز مى ایستد و خداوند متعال تولدش را مخفى و وجودش را غایب مى فرماید تا هنگام خروجش، بیعت هیچ کس در گردنش نباشد و او نهمین فرزند برادرم حسین ع فرزند بهترین زنان است، خداوند عمرش را در غیبتش طولانى کند سپس او را به قدرت خود در صورت جوانى کمتر از چهل سال ظاهر کند تا بدانند خدا بر هرچیزى قادر و تواناست .(11) 5 ـ امام حسین ع فرموده است: در نُهمین فرزند من، سُنّتى از یوسف ع و سُنّتى از موسى ع است و او قائم ما اهل بیت است که خداوند امر او را در یک شب اصلاح مى فرماید.(12) 6 ـ امام سجاد ع فرموده است: در قائم ما چند سُنّت از سنّت انبیاء است از آدم، نوح، ابراهیم، موسى، عیسى ،ایوب و محمد ص; اما از آدم و نوح طول عمر است. از ابراهیم ولادت پنهانى است. از موسى ترس و غیبت است. از عیسى اختلاف آراء و نظرات مردم پس از اوست. از ایوب گشایش و فرج بعد از امتحان است و اما از محمد ص خروج با شمشیر (13)است. 7 ـ امام باقرع فرموده است: هنگامى که اوضاع روزگار دگرگون شود و مردم گویند: قائم مرده یا هلاک شده. یا اینکه بگویند: به کدام بیابان رفته است؟ و آنها که خواستار نابودى او مى باشند بگویند: کسى که استخوانهایش پوسیده شده چگونه قیام مى کند؟ شما به ظهور او امیدوار باشید! و چون بشنوید که ظهور نموده است، به سوى او بشتابید، هر چند با خزیدن از روى برف باشد. 8 ـ امام صادق ع فرموده است : او فرزند پسرم موسى است .او پسر خاتون کنیزان است. غیبتى کند که اهل باطل در آن به شک افتند. سپس خداوند او را ظاهر نماید. و شرق و غرب زمین را به دست وى فتح نماید. عیسى بن مریم فرو آمده و پشت سر او نماز گزارد و زمین به نور صاحبش روشن و مُنوّر مى گردد. 9 ـ امام کاظم ع فرمودند: آن قائمى که زمین را از دشمنان خدا پاک و از عدل و داد پُر نماید، چنانکه از ظلم پُر شده بود، او پنجمین فرزند من است. او را غیبتى طولانى است ; چون بر جان خود خائف است و در آن عصر (غیبت) گروههایى از دین بر مى گردند و جمعى پایدار مى مانند. خوشا به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم به ولایت ما چنگ زنند و به دوستى ما و بیزارى از دشمنانمان ثابت بمانند، آنان از مایند و ما نیز ازآنهاییم، ایشان به امامت ما راضى هستند و ما به تشیع آنها. پس خوشا به حال آنها به خدا سوگند آنان در روز قیامت در درجه ما با ما هستند. 10 ـ امام رضا ع فرموده است: قائم ما کسى است که چون خروج کند، در سن پیران و سیماى جوانان است... او چهارمین فرزند من است، خداوند او را در حجاب و پرده خود غایب مى کند، سپس ظاهرش نماید و زمین را از عدل و داد پر کند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده است. 11 ـ امام جواد ع فرمودند: قائم ما همان مهدى (عج) است، او کسى است که در زمان غیبتش، واجب است انتظار کشیده شود و هنگامى که ظهور کرد،اطاعتش کنند و او سومین فرزندان من است. قسم به آن خدایى که محمد ص را مبعوث به نبوّت فرمود و ما را به امامت انتخاب نمود. اگر از عمر دنیا فقط یک روز مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانى گرداند تا اینکه قائم ما در آن روز خارج شده و ظهور نماید پس با ظهورش زمین را از عدل و داد پر کند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده است. 12 ـ عبدالله عظیم حسنى به امام هادى ع عرض کرد: پس از شما چه کسى مولاى من است؟ حضرت هادى ع فرمود: پس از من فرزندم حسن. و مردم نسبت به جانشین پس از او چگونه اند. عرض کرد: براى چه؟ فرمود: براى اینکه شخص وى دیده نشود و حرام است که او را با اسمش یاد کنند تا اینکه خروج کرده و زمین را پر از عدل و داد نماید، چنانکه پراز ظلم و ستم شده است. 13 ـ امام حسن عسکرى ع فرموده است: شما مردم را چنان مى بینم که بعد از من درباره جانشینم اختلاف پیدا مى کنید. آگاه باشید! کسى که معتقد به امامت امامان بعد از پیغمبر باشد ولى فرزند مرا انکار کند، مانند آن کسى است که که تمام پیغمبران را باور دارد ; ولى نبوّت پیامبر اکرم ص را منکر شود. در صورتى که هر کس منکر رسول خدا ع باشد، در واقع همه پیامبران را انکار نموده است ; زیرا اطاعت آخرین نفرمان، مانند اطاعت اولین آنها است. و هر کس که منکر اولین معصوم ما شود، آخرین نفر ما را انکار نموده است |
نوشته شده توسط : محسن صابری
علایم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج) علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از: 1ـ امام صادق ع فرمود: پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان. 2 ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است: وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است. و اضافه فرمود: و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد. 3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست. 1ـ سفیانى ; 2 ـ دجّال ; 3 ـ دخان ; 4ـ دابّه ; 5 ـ خروج قائم ; 6 ـ طلوع خورشید ازمغرب ; 7 ـ نزول عیسى ; 8 ـ خسوف در مشرق ; 9 ـ خسوف در جزیرة العرب ; 10 ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند. |
نوشته شده توسط : محسن صابری
حضرت مهدى (عج) و اَدله اثبات ولادت یکى از مباحث طرح شده این است که آیا امام حسن عسکرى ع داراى فرزندى بوده است. 1ـ در احادیث زیادى از پیامبر اسلام ص و ائمه اطهار ع نقل شده است تصریح شده آیا از حسن بن على بن محمد فرزندى به وجود خواهد آمد که پس از غیبت طولانى براى اصلاح عالم قیام مى کند و زمین را پر از عدل و داد مى کند. این موضوع با تعبیرات مختلف در روایات وارد شده است: «مهدى نهمین اولاد حسین است.» «مهدى شششم از اولاد حضرت صادق ع است. » «مهدى پنجم از اولاد امام موسى بن جعفر ع است.» «مهدى چهارمین فرزند على بن موسى بن الرضا ع است.» «مهدى سومین فرزند امام محمد تقى است.» 2 ـ در احادیث زیادى تصریح شده که مهدى موعود فرزند امام حسن عسکرى ع مى باشد. از باب نمونه صقر گوید: از امام هادى ع شنیده ام که فرمود: امام بعد از من فرزندم حسن است، بعد از حسن فرزندش همان قائمى است که زمین را پر از عدل و داد مى کند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده باشد. 3 ـ امام حسن عسکرى ع در چندین حدیث خبر داده است که قائم و مهدى فرزند من است و ساحت مقدس امام و پیامبر ص هم از دروغ و خطا منزه مى باشد. از باب نمونه; محمد بن عثمان از پدرش نقل کرده که مى گفت: خدمت امام حسن عسکرى ع بودم که از وى راجع به حدیثى از پدرانش سؤال شد که نقل شده که تا قیامت زمین از حجت خالى نمى ماند و هر کس بمیرد در حالى که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مُرده است.آن حضرت پاسخ داد: آرى این موضوع همچون روز روشن وحقّ ق است .عرض شد: یا بن رسول الله ص بعد از شما حجت و امام کیست؟ فرمود: بعد از من محمد فرزندم امام و حُجت است و هر کس بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا مى رود. آگاه باشید که فرزندم را غیبتى خواهد بود که جهانیان در آن زمان سرگردان مى شوند .اهل باطل هلاک مى گردند و کسانى که وقت ظهورش را تعیین کنند، دروغ مى گویند. بعد از آنکه مدت غیبتش پایان یافت، نهضت و قیام مى کند. گویا پرچمهاى سفیدى را که در نجف بر سرش در اهتزار است مشاهده مى کنم. 4 ـ امام حسن عسکرى ع تولد فرزندش را به چند نفر بشارت داده است، از باب نمونه: 1 ـ فضل بن شاذان که بعد از ولادت حضرت حجت و قبل از وفات امام حسن عسکرى ع در گذشته است، در کتاب «غیبت» از محمد بن على بن حمزه نقل کرده که گفت: از امام حسن عسکرى شنیدم که مى فرمود: حجت خدا و جانشین من در شب نیمه شعبان سال 255 در هنگام طلوع فجر ختنه شده به دنیا خواهدآمد. 2 ـ احمد بن اسحاق مى گفت: از امام حسن عسکرى ع شنیدم که مى فرمود: سپاس خداى را که مرا از دنیا بیرون نبرد تا جانشینم را به من نشان داد. او از حیث اخلاق و خلقت شبیه ترین مردم است به رسول خدا ص، خداوند مدتى وى را در حالت غیبت نگهدارى مى کند، سپس ظاهرش مى نماید تا زمین را از عدل و داد پر کند. |
نوشته شده توسط : محسن صابری